جستجو

خبرنامه

اشتراک

نوروز در فرهنگ شيعه (2)

نوروز در منابع شيعى قرن هفتم به بعد
همان گونه كه در قسمت اول گذشت، منابع بعدى، با تكيه بر سخن شيخ، به بيان اعمال روز نوروز در كنار اعياد ديگر پرداخته‏‌اند. اما بحث مهم از اين زمان به بعد، بحث از تعيين روز نوروز است. كسانى از فقيهان براى تعيين روز نوروز كوشش‌هايى كرده‌‏اند. از آن جمله شهيد اول (م 786) در كتاب ذكرى الشيعه است. وى در آنجا با اشاره به روايت معلى بن خنيس نوشته است كه مقصود از نوروز يا اول سال فارسيان يا وارد شدن خورشد در برج حمل (فروردين) و يا دهم ايار (دوم ارديبهشت) است. بدين‏ ترتيب سه ‏قول دراين ‏باره ‏نقل‏ كرده‏ كه تفصيل آن در سخن ابن‏ فهد آمده‌ ‏است. [43]
عبارت مفصل در تعيين روز نوروز از احمد بن محمد بن فهد حلى (م 841) است. وى با اشاره به سخن شيخ طوسى در مختصر مصباح المتهجد و چهار ركعت نماز مستحبى آن مى‏نويسد: «يوم النيروز جليل القدر اما تعيين روز آن از سال مشكل است. اين در حالى است كه چون متعلق عبادت الهى شده شناخت آن مهم است و با اين حال، از علماى ما جز آنچه ابن‏ادريس گفته متعرض بيان آن نشده‏است.» سپس ابن‏فهد سخن ابن‏ادريس وشهيد را آورده‏است.

آنگاه در باره سخن شهيد كه گفته روز نوروز يا اول سال فارسيان يا رفتن خورشيد به برج حمل است مى‏نويسد: قول نخست وى كه اول سال فارسيان باشد همان است كه در ميان فقهاى عجم مشهور است. آنها نوروز را زمان وارد شدن خورشيد به برج جدى اين همان است كه نويسنده كتاب الانواء آن را گفته است. [44] پس از آن سخن صاحب الانواء را نقل كرده. آنگاه مى‏افزايد: آنچه از اين تفاسير درست‏تر است، آن كه نوروز همان زمان وارد شدن خورشيد به برج حمل (فروردين) است. سپس دلائلى براى آن ذكر مى‏كند. مهمترين دليل آن كه شناخت اين روز به عنوان نوروز ميان مردم رايج است و طبعا خطاب بايد راجع به همين عرف باشد. آنگاه خود دو اشكال بر اين دليل آورده؛ يكى آن كه در همه مناطق عجم، نوروز بر روز اول ورود خورشيد در حمل اطلاق نمى‏شود و دوم آن كه نوروز بودن روز نخست ماه حمل، نوروز سلطانى است و جديد است. اين اشاره به تغيير روز نوروز در زمان سلطان ملكشاه سلجوقى است. پاسخ ابن فهد آن است كه وقتى عرف مختلف شد، عرف شرعى بايد مراعات شود. اگر چنين عرفى در كار نبود، عرف نزديكترين بلاد به شرع بايد مراعات شود. افزون بر آن، هر دو تفسير از نوروز - اعم از سلطانى و غير آن - مربوط به پيش از اسلام است! [45]
نكته مهم در مطالب ابن‏فهد آن است كه روايت معلى بن خنيس را به گونه‏اى ديگر نقل كرده و شكل مفصل آن را آورده است. وى از نسابه معاصر خود علامه بهاءالدين على بن عبدالحميد نسابه - و او به سند خود تا معلى بن خنيس - روايت مفصلى را در باره روز نوروز آورده است. اين روايت پيش از اين زمان، در منابع ديگر شيعى نبوده است. روايت چنين است كه معلى نقل كرده كه امام صادق عليه السلام فرمود: روز نوروز، روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، براى امام على عليه السلام در غدير پيمان گرفت و مردم به ولايت او اعتراف كردند. خوشا به حال كسى كه بر آن پيمان باقى ماند و بدا به حال كسى كه آن عهد را شكست. روز نوروز، روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم امام على عليه السلام را به وادى جن فرستاد و او بر آنها عهدها و پيمانها گرفت. روز نوروز، روزى است كه امام على عليه السلام بر
   خوارج غلبه يافت و ذوالثديه را كشت. روز نوروز، روزى است كه قائم ما از اهل بيت عليهم السلام قيام خواهد كرد و خداوند او را بر دجال پيروز خواهد نمود و دجال را بر كناسه كوفه بدار خواهد زد. هيچ نوروزى نخواهد آمد جز آن كه ما انتظار فرجى در آن داريم. اين از روزهاى متعلق به ماست كه فارسيان آن را حفظ كردند و شما (عربها) آن را ضايع كرديد. يكى از انبياى بنى‏اسرائيل از خدايش خواست تا قومى را كه چندين هزار بودند و از ترس مرگ از ديارشان خارج شده بودند و خداوند آنها را ميرانده بود، زنده كند. خداوند به وى فرمود: بر قبرهاى آنان آب بريز. او در اين روز، بر قبور آنها آب ريخت و آنها كه سى هزار تن بودند زنده شدند. همين امر سبب شد تا ريخت آب در روز نوروز سنت‏شود، امرى كه سبب آن را جز راسخان در علم نمى‏دانند. روز نوروز، اول سال فارسيان است. معلى مى‏افزايد: آن حضرت اين مطالب را بر من املا كرد و من از املاى آن حضرت آن را نوشتم. [46]
ابن فهد، به دنبال آن، روايت ديگرى از معلى نقل كرده است. در اين روايت آمده است كه امام صادق عليه السلام در صبحگاه نوروزى كه معلى به خدمت آن حضرت رسيده بود، از ايشان شنيد كه: روز نوروز، روزى است كه خواند از بندگانش پيمان گرفت تا او را عبادت كرده به وى شرك نورزند و به انبياى او، حجج او و اولياى او ايمان بياورند. روز نوروز، نخستين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد و بادها وزيدن گرفت و در زمين شكوفه پديد آمد (و خلقت فيه زهرة الارض .... ). روز نوروز، روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى فرونشست و روزى است كه خداوند كسانى را كه از ترس مرگ از سرزمينشان خارج شده و مرده بودند زنده كرد. و روزى است كه جبرئيل بر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم فرود آمد. و روزى است كه ابراهيم بتهاى قومش را شكست. و روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم امام على عليه السلام را بر دوش گرفت تا بتهاى قريش را در مسجد الحرام شكست. [47]

ابن فهد به چهار نكته در اين دو روايت توجه كرده.
يكى: تطبيق روز نوروز با روز غدير يعنى هيجده ذى‏حجه سال دهم هجرت است.
دوم: سنت آب ريختن كه در بهار معنا دارد نه در ماه جدى (دى‏ماه).
سوم: خلقت خورشيد در اين روز كه با سخن منجمان سازگار است و
چهارم: شكوفه دادن زمين كه باز در فروردين است نه در دى‏ماه. [48]

بدين ترتيب وى خواسته تا از اين روايت نتيجه بگيرد كه روز نوروز همان زمان ورود خورشيد به حمل يعنى آغاز فروردين ماه است. به نظر مى‏رسد اين قديمى‏ترين بحثى است كه در كتابهاى فقهى شيعه در تعيين روز نوروز شده و بعد از آن در دوره صفوى مكرر مورد نقد و ايراد قرار گرفته است.
مشكل اين دو حديث آن است كه در منابع كهن شيعه نيامده است. افزون بر آن، روايات مزبور كه در اصل بايد يكى باشد، حاوى دو نوع آگاهى در باره روز نوروز است كه اين خود منشا شبهه در باره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت مى‏كند. افزون بر آن، دانسته است كه، ابن غضائرى گفته: غاليان رواياتى را به معلى بن خنيس نسبت داده و نمى‏توان بر اخبار وى اعتماد كرد. [49] در اين صورت، اين روايت كه بى‏گرايش غاليانه يا نگرش افراطى هم نيست، از همان دسته مجعولاتى  باشد كه غاليان به معلى نسبت داده‏اند. بايد اين نكته را نيز يادآورى كرد كه گفته شده قرامطه - گرايشى وابسته به مذهب افراطى اسماعيليه - دو روز را در سال كه نوروز و مهرگان بوده، روزه مى‏گرفته‏اند. [50] بلافاصله بايد تاكيد كنيم كه مجوسيان، نه تنها نوروز را روزه نمى‏گرفته‏اند، بلكه به نقل بيرونى، اساسا «مجوس را روزه‏اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد گناه كرده است.» [51]
ياد از اين نكته لازم است كه بخش ريخت آب روى مردگان كه به يكى از انبياى بنى‏اسرائيل نسبت داده شده، در روايتى از ابن‏عباس آمده است. [52] در همانجا آمده كه وقتى از مامون در باره سنت آب‏پاشى در روز نوروز سؤال شد، نوروز را همان روزى دانست كه آن مردگان از قوم بنى‏اسرائيل در آن زنده شدند. تواند بود كه اين روايت از اسرائيليات نيز باشد كه در جامعه اسلامى به نوعى با عقائد رايج پيوند داده شده است.
از همه اينها گذشته، شايد تاويل ديگرى براى اين روايت‏ بتوان جستجو كرد و آن اين كه - در صورت درستى صدور آن از امام صادق عليه السلام - شايد امام، خواسته‏اند بفرمايند كه اصولا هر روزى كه نشانى از پيروزى آيين الهى در آن باشد، نوروز است. درست همان طور كه در يكى از روايات سابق الذكر آمده بود كه امام على عليه السلام فرمود: هر روز ما را نوروز كنيد. اين معنا براى نوروز، كاملا مطابق تعبير ايام الله است كه در قرآن به روزهاى متعلق به خداوند اطلاق شده است. البته با اين تاويل بايد، آنچه در روايت در باره نوروز فارسيان آمده، قدرى اصلاح شود.! در گزارش برخى از رساله‏‌هاى دوره صفوى، اشكالات ديگرى بر متن اين خبر وارد شده كه به موقع اشاره خواهيم كرد.

نوروز و نوروزيه‌‏هاى دوره صفوى
چنين به نظر مى‏رسد كه نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقى، حتى با وجود مخالفتهاى برخى از فقهاى سنى‏مذهب، دوام آورده است. عجيب آن كه برخى از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سورى و سيزده بدر كه از پيش از اسلام وجود داشته، و بى پايگى آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دليل همسويى نوروز با طبيعت و نيز دخالت آن در تعيين خراج سالانه، همچنان حفظ شده است. حضور اين عيد در بخش وسيعى از دنياى اسلام در حال حاضر، از نواحى عراق و تركيه گرفته تا جمهورى آذربايجان، جمهوريهاى آسياى ميانه، افغانستان، پاكستان و طبعا ايران، نشان آن است كه پيش از تشكيل دولت صفوى، اين عيد مورد اعتناى كامل بوده است. در اينجا بايد دو نكته را مورد توجه قرار داد:
نكته نخست: آن كه در دوره صفوى، تاريخ قمرى و شمسى رواج داشته و طبعا مراسم نوروز برگزار مى‏شده است. اولئاريوس در آن عهد چنين نوشته: «ايرانى‏ها سال خود را برحسب حركت خورشيد و ماه تعيين و تنظيم مى‏كنند و به همين جهت داراى دو نوع سال شمسى و قمرى مى‏باشند. سال قمرى از نظر مذهبى برايشان اهميت دارد كه اعياد و روزهاى سوگوارى خود را برحسب آن سال تعيين مى‏كنند.» وى پس از آن اشاره كرده كه ايرانيان، عمر خود را برحسب سال شمسى محاسبه كرده و مثلا مى‏گويند كه فلان مقدار نوروز از عمر آنها گذشته است. [53] وى چهارشنبه آخر سال را كه چهارشنبه سورى بوده، از ايام مورد توجه مردم ياد كرده و گفته است كه مردم آن را بدترين روزهاى سال دانسته كار را تعطيل مى‏كنند «از خانه كمتر خارج شده و حتى المقدر كمتر حرف مى‏زنند و سعى مى‏كنند به كسى پولى ندهند ... عده‏اى هم كوزه‏هاى خود را برداشته ... به خارج شهر رفته و وزه را از آب پر كرده و آن را مى‏آورند و به خانه و اطاقهاى خود مى‏پاشند و عقيده دارند كه
چون آب، صاف و پاك است، پليديها و بدبختيها را از خانه شسته با خود مى‏برد...» [54] تاورنيه نيز از عيد نوروز به با اين عبارت كه از اعياد بزرگ ايرانيان است‏سخن گفته و مى‏نويسد: در اين روز تمام بزرگان براى سلام شاه به دربار حاضر مى‏شوند و هر كس به اندازه شانش بايد ارمغان و پيشكشى به شاه بدهد ... و در اين روز شاه ثروت گزافى به دست مى‏آورد ... براى روز اول سال، اگر يك ايرانى اتفاقا پول نداشته باشد كه قباى نو تدارك نمايد، اگر بايد تن خود را گرو بگذارد مى‏گذارد و قباى نو را حتما به دست مى‏آورد. [55] شواهد فراوانى در باره اهميت‏برگزارى مراسم نوروز در ميان ايرانيان در دوره صفوى در دست است كه نيازى به نقل آنها نيست.
نكته دوم: آن كه اين مساله را بايد از زاويه ديگرى نيز مورد توجه قرار داد و آن اين كه با پيدايش دولت‏شيعى، طبيعى بود كه روزهايى كه در فرهنگ فقهى و تاريخى شيعه، از اهميتى برخوردار است‏بزرگ داشته شده و به عنوان شعائر شيعى بزرگ داشته شود. اين روزها، يا روزها عزا و مصيبت‏بودند و يا روزهاى شادى و فرح. نوع ديگر، روزهايى بود كه در تقويم مذهبى، عباداتى براى آنها در نظر گرفته شده بود. با توجه به اختلافاتى كه در تعيين اين روزها وجود داشت، لازم بود تا تحقيقى در باره تعيين روز دقيق آنها صورت گيرد. به عنوان نمونه چندين رساله مولوديه نوشته شد تا اثبات شود تولد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در دوازدهم ربيع الاول بوده يا در هفدهم آن. [56] همينطور رساله‏اى به دستور شاه سلطان حسين صفوى نوشته شد با عنوان هداية الصالحين دراثبات آن كه تولدامام على عليه السلام در سيزدهم رجب بوده و ساير اقوال نادرست است. [57]
به علاوه، مردم نياز به تقويمهايى داشتند تا به معرفى اين روزها پرداخته و آداب و عبادات ويژه آنها را بيان كند. نمونه آن كتاب تقويم المحسنين فى معرفة الساعات و الايام و الاسبوع از فيض كاشانى (م 1091) و اختيارات علامه مجلسى (م 1110) است. بايد اعتقاد به خوبى و بدى ساعات را هم به اين مطالب افزود و رساله‏هايى كه به اين مسائل هم پرداخت‏به آنچه گذشت، اضافه كرد. مجموع اين مسائل، جريانى را در تاليف پديد آورد كه به نوعى با بحث تقويم ارتباط مى‏يافت.
با توجه به آنچه در آغاز بحث در باره تفاوت نوروز قديم با نوروز جلالى گفته شد، بحث از تعيين روز نوروز و اين كه آيا نوروز وارد شده در روايات، همين نوروز مرسوم است‏يانه، در ميان علما بالا گرفت. پيش از آن نيز، همانطور كه گذشت، ابن فهد در قرن نهم، نسبتا مفصل به آن پرداخته بود. استدلالهايى كه در اين قبيل رساله‏ها آمده، به طور عمده بر پايه مطالب نجومى، تاريخى و نيز رواياتى است كه به آنها اشاره كرديم. افندى با اشاره به رساله ميرزا ابراهيم حسينى مى‏نويسد: او رساله‏اى نوشت كه نوروز، درست همين روزى است كه اكنون مرسوم است. آقا رضى قزوينى رساله‏اى در انكار اين مطالب نوشت. همين طور محمدحسين بن ميرزا ابوالحسن قائنى و ميرزا رضى الدين محمد مستوفى خاصه اصفهان دو رساله در تاييد تطبيق روز نوروز وارد شده در روايات با آنچه مرسوم است نوشتند. افندى مى‏نويسد: و قد صارت هذه المسالة مطرحا لاراء الفضلاء. [58]
در اين دوره افزون بر بحثهاى نجومى و اصولى و فقهى در اين باره، يكى دو روايت ديگر در باره نوروز كه در منابع پيشين شناخته شده نيامده، مطرح گرديد. يك روايت را مرحوم علامه مجلسى در بحار بدون آن كه نام منبعش را ياد كند، با اين عبارت كه: رايت فى بعض الكتب المعتبرة آورده و سندى بر آن از همان كتاب نقل كرده است. راوى اين روايت معلى بن خنيس است اما نه در حد چند سطرى كه در مصباح شيخ آمده و يا يكى دو صفحه‏اى كه در المهذب ابن فهد آمده، بلكه ده
صفحه بحار را به خود اختصاص داده است. [59] آنچه در اين روايت افزون بر نقل ابن فهد آمده، تفصيلى است كه معلى از امام خواسته تا نامهاى فارسى سى روز ماه را بيان كند. به دنبال آن سى نام فارسى همچون هرمزد روز، بهمن روز، اردى‏بهشت روز و... آمده است. علامه مجلسى روايت مزبور را بار ديگر از منبع ديگرى آورده اما در آن‏جا نيز نام منبع ياد نشده، بلكه آمده است: وجدت فى بعض كتب المنجمين مرويا عن الصادق عليه السلام... در اين نقل، بخش اول سخن امام با معلى نيامده بلكه تنها نامهاى ايرانى سى روز آمده است. [60] نيز همان روايت را نقل كرده بدون نام منبع و تنها با عبارت: و روى ايضا فى بعض الكتب ... [61] جالب آن كه علامه پس از نقل اين سه روايت مى‏نويسد: اين روايات را ما از كتابهاى منجمان نقل كرديم، زيرا از ائمه ما روايت كرده بودند اما من بر آنها اعتمادى ندارم. در نسخ آنها نيز اختلافاتى زيادى وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره كردم. حقيقت آن است كه اين اسامى براى سى روز از منجمان بوده و روشن نيست‏به چه دليل به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است. علامه مجلسى به نقل از ابوريحان - و قاعدتا از الاثار الباقيه - آن نامهاى ايرانى را آورده است. [62]
افزون بر اين روايت، نقل ديگرى هم در دوره صفوى مطرح بوده و آن اين است كه هفت‏سلام به مشك و زعفران نوشتن و غساله آن را نوشيدن و چهل مرتبه سوره يس را بر انار خواندن و شصت مرتبه اين دعا را خواندن كه يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال. اين نقل را آقارضى قزوينى آورده و افزوده كه در جايى معتبر به نظر نرسيده است. [63]

فهرست نوروزيه‏‌ها
1- النوروزيه، مؤلف ناشناخته. تاليف شده به نام شاه طهماسب. ملامحمد جعفر فرزند محقق سبزوارى از آن نقل كرده است. ذريعه 24 / 382، ش 2054
2- النوروز، محمد ابراهيم الحسينى المدرس الخادم، (رد بر نوروزيه آقا رضى قزوينى) ذريعه، 24 / 379، ش 2040 و نك : ش 2049
3- نوروز، همان رساله به فارسى.
4- نوروزيه، محمد تقى بن محمد رضا رازى. تاليف شده به اسم شاه صفى ( سلطنت از 1038 - 1052). نسخه‏اى از آن در كتابخانه مركزى دانشگاه (فهرست 12 / 2517) و كتابخانه ملك موجود است. ذريعه، 24 / 383، ش 2053
5- نوروز و سى روز، فيض كاشانى (م 1091)، در شرح فارسى حديث معلى بن خنيس. فيض چندين رساله در تقويم دعايى دارد. از جمله تقويم المحسنين و معيار الساعات. رساله نوروز وسى روز را دكتر معين همراه گفتارى تحت عنوان روز شمارى در ايران باستان در سال 1325 شمسى (توسط انجمن ايران شناسى) چاپ كرده است. ذريعه 24 / 380، ش 2048
6- نوروزيه، اسماعيل بن محمد باقر خاتون آبادى (م 1116)، تاليف شده به نام شاه سليمان صفوى در يك مقدمه، دوازده باب و يك خاتمه. ذريعه، 24 / 2051
7- نوروزيه، محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادى (م 1127)، تاليف شده به نام شاه سلطان حسين صفوى. نسخه آن در دانشگاه تهران (فهرست 2 / 1266) موجود است. ذريعه 24 / 379، ش 2042

8- نوروزيه، ملاباقر بن اسماعيل كجورى. گفته شده در اين رساله، مؤلف ميرمخدوم شريفى را كه در نواقض الروافض بر ضد غدير و نوروز سخن گفته رد كرده است. آقابزرگ نسخه‏اى از آن نشناسانده است. ذريعه، 24 / 382، ش 2052
9- نوروزيه، ملامحمد جعفر بن محمد باقر سبزوارى. نسخه‏اى شخصى از آن را آقابزرگ ديده و عبارت نخست آن را آورده است. ذريعه 14 / 382، ش 2055
10- نوروزيه، مؤلف ؟ نسخه‏اى از اين رساله به شماره 1015 در كتابخانه آيةالله مرعشى موجود است و در آن تاريخ 1084 آمده است.
11- نوروزيه، آقارضى قزوينى. بسيارى بر اين رساله رد نوشته‏اند. نسخه‏اى از آن به خط مؤلف در كتابخانه ملى موجود است. ذريعه 24 / 383، ش 2058
12- نوروزيه، ميرمحمد حسين بن محمدصالح خاتون آبادى. نسخه‏اى از آن در كتابخانه حضرت عبدالعظيم عليه السلام موجود است. ذريعه 24 / 383، ش 2056
13- نوروزيه، ميرزا محمد حسين بن ميرزا ابوالحسن قائنى. ردى است‏بر رساله آقارضى قزوينى. ذريعه 24 / 383، ش 2057
14- نورزويه، رضى الدين محمد مستوفى در رد بر آقا رضى. آقابزرگ نسخه‏اى از آن نشناسانده است. ذريعه 24 / 383، ش 2059
15- نوروزيه، محمد باقر مجلسى، بحار الانوار ، ج 56، صص 91 - 143 . اين مدخل، گرچه رساله مستقلى نيست، اما، به دليل آن كه مرحوم مجلسى مفصل در اين باره سخن گفته، در اينجا معرفى شد.
16- رساله در فضيلت روز نوروز، مؤلف ؟ نسخه‏اى از آن در نه برگ در كتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 459) موجود است.
17- نوروزنامه، مؤلف ؟ نسخه آن در كتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 572) موجود است.
18- نوروزنامه ، مؤلف ؟ نسخه آن در كتابخانه آيةالله گلپايگانى (فهرست، 3 / 79) موجود است.
19- نوروزيه، عماد الدين محمود بن مسعود. تاليف شده بنام سلطان حمزه ميرزا. نسخه‏اى از آن در كتابخانه وزيرى يزد (فهرست، 4 / 1167 ، ش 2107) موجود است. در آنجا از مؤلف به عنوان جالينوس ثانى ياد شده است. نيز مطالب آن در رساله خواجويى كه ناظر به آن رساله تاليف شده آمده است.
20- نوروزيه، ملا اسماعيل خواجويى (م 1173). شرح و نقدى است‏بر رساله عمادالدين بن مسعود. ذريعه 24 / 381 ، ش 2050 (اين رساله را آقاى سيدمهدى رجايى در ميراث اسلامى ايران دفتر چهارم چاپ كرده است.)
21- نظم حديث معلى بن خنيس منسوب به خواجه در كتاب سى روز و نوروز فيض كاشانى آمده و بيت اول آن چنين است:
بقول جعفر صادق خلاصه سادات ز ماه فارسيان هفت روز مذموم است [64]
22- نوروزيه، ميرزا محمد مهدى بن هدايةالله خراسانى ( 1152 - 1217) ردى است‏بر رساله خواجويى. نسخه‏اى از آن در كتابخانه مجلس (فهرست 9 / 322 - 326 . فهرست نويس محترم به تفصيل گزارش آن را آورده) موجود است. ذريعه 24 / 384، ش 2062
23- نوروزيه، غياث الدين اديب كاشانى، معاصر ناصرالدين شاه قاجار. در اين رساله اقوال پيشينيان آمده و بررسى شده

است. نسخه‏اى از آن در كتابخانه ملى (فهرست 1 / 399) موجود است. ذريعه 24 / 384، ش 2060
در فهرست نسخه‏هاى خطى فارسى 1 / 367 چندين رساله نوروزيه كه مؤلف آنها ناشناخته است، معرفى شده است.

ادامه دارد....